جز تو هیچ کس رو دلم مرحم نیست...
اسم تو صدا زدم وقتی که
حتی اسم خودمم یادم نیست!
همه ی امیدمی این روزا
که نجاتم بدی از این زندون
تو فقط اگه بخوای می تونی
ساعت هار و به عقب بر گردون...
نمی شه زمین خورد و گریه نکرد
به دادم برس بهترین نارفیق
هنوزم به دستای تو قانئم
هنوزم عاشقم با یه زخم عمیق...
تو این روزهای سیاه و کسل
دلم خیسه از حس بارون شدن...
تو رو جون هر کی که بهش مومنی
فقط امشبو
فقط امشبو
فقط امشبو....
حرف رفتن نزن.
تو این روزهای سیاه و مریض
فقط یه کمی چای واسه من بریز
تو این روزهای سیاه و مریض
فقط یه کمی چای....
میدونم همیشه بدهکاریتم
می دونی نمی شه فراوموش کرد
من از بس که تو خوابتم زخمی ام
نمی شه که
کابوسمو گوش کرد...
نمی شه که این وحشتو دوره کرد
نباشی
نمونی
نخندی
بری!
یه عمری جنون و تحمل کنم
به دیوونگیم دل نبندی بری!!!
تو سیگار و خاموش کن تا بگم
چطور می شه با گریه هم دود شد
چطور می شه با خنده هم زخم خورد
چطور می شه با عشق نابود شد...
شبایی که می ترسم از فکرهام
همیشه هوا خیس و بارونیه
یه زن با جنونش به من یاد داد
که عاشق شدن
که عاشق شدن
که عاشق شدن
قبل ویرونیه....
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.